روشن گهر. آنکه سرشت روشن داشته باشد. (آنندراج). آنکه خوی و نهاد وی تابان و منور باشد. (ناظم الاطباء) : برآسود درویش روشن نهاد بگفت ایزدت روشنایی دهاد. سعدی (بوستان). غلامش به دست کریمی فتاد توانگر دل و دست و روشن نهاد. سعدی (بوستان). در زیر سنگ حادثه گم شد ز من کلیم آن دل که همچو آینه روشن نهادبود. کلیم کاشی (از آنندراج). و رجوع به روشن گهر شود
روشن گهر. آنکه سرشت روشن داشته باشد. (آنندراج). آنکه خوی و نهاد وی تابان و منور باشد. (ناظم الاطباء) : برآسود درویش روشن نهاد بگفت ایزدت روشنایی دهاد. سعدی (بوستان). غلامش به دست کریمی فتاد توانگر دل و دست و روشن نهاد. سعدی (بوستان). در زیر سنگ حادثه گم شد ز من کلیم آن دل که همچو آینه روشن نهادبود. کلیم کاشی (از آنندراج). و رجوع به روشن گهر شود
دهی است از بخش مرکزی شهرستان بابل. سکنۀ آن 1370 تن و محصول آنجا برنج و پنبه و نیشکر و غلات و کنف و صیفی. آب از رود خانه بابل. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان بابل. سکنۀ آن 1370 تن و محصول آنجا برنج و پنبه و نیشکر و غلات و کنف و صیفی. آب از رود خانه بابل. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
باوقوف و دانای در خواندن خط. (ناظم الاطباء) ، صاحب آنندراج کلمه را بمعنی آنکه برخواندن و مطالعه نمودن خط و کتابت قدرت داشته باشد آورده و بیت ذیل را شاهد قرار داده است: صبحها روشن سواد نسخۀ آرام نیست سطرکردی در نظر از مشق رم آورده ایم. بیدل (از آنندراج). اما در این بیت روشن سواد معنی سواد و پیش نویس و خط قابل خواندن و تمیز مثل پاکنویس و بیاض دارد
باوقوف و دانای در خواندن خط. (ناظم الاطباء) ، صاحب آنندراج کلمه را بمعنی آنکه برخواندن و مطالعه نمودن خط و کتابت قدرت داشته باشد آورده و بیت ذیل را شاهد قرار داده است: صبحها روشن سواد نسخۀ آرام نیست سطرکردی در نظر از مشق رم آورده ایم. بیدل (از آنندراج). اما در این بیت روشن سواد معنی سواد و پیش نویس و خط قابل خواندن و تمیز مثل پاکنویس و بیاض دارد